فاطمه ملازهی

مطالب مربوط به دروس عربی،دین و زندگی،فلسفه،منطق و زمین شناسی دبیرستان

فاطمه ملازهی

مطالب مربوط به دروس عربی،دین و زندگی،فلسفه،منطق و زمین شناسی دبیرستان

فارغ التحصیل حوزه
کارشناس زمین شناسی محض
کارشناس ارشد الهیات و معارف اسلامی/علوم قرآن و حدیث
دبیر دبیرستان/سیستان و بلوچستان

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۸ اسفند ۰۲، ۱۷:۳۶ - علیرضا
    ممنون
۰۴
دی

درس سوم

سه قصه کوتاه(با تصرف/تغییر)

1.گرامی داشت کودکان

روزی مردی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم نشسته بود .و بعد چند لحظه پسرش آمد و به پیامبر صلی الله علیه و سلم سلام  کرد ؛سپس به طرف پدرش رفت، پدر او را بوسید و نزد خود نشاند.پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم از کارش خوشحال شد. و کمی بعد دخترش آمد،و سلام کرد به رسول خدا صلی الله علیه وسلم؛سپس رفت نزد پدرش.اما پدر او را نبوسید و کنار خود ننشاند.پس آزرده شد رسول خدا صلی الله علیه وسلم هنگامی که دید او را فقط پسرش را بوسید،و گفت:«برای چه فرق می گذاری بین کودکانت؟!»

آن مرد خجالت کشید و دست دخترش را گرفت و او را بوسید،و کنار خودش نشاند.

2.شیما دختر حلیمه

پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم خواهر رضاعی داشت که اسمش شیما بود.

شیما پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم را در آغوش می گرفت در حالی که کوچک بود و با او بازی می کرد و می گفت:

پروردگارا محمد را بر ما نگاه دار/تا اینکه ببینم او را در حالی که جوانی کم سال است و سبیلش در آمده

و پیامبر صلی الله علیه و سلم در کودکی علاقه شدیدی به او داشت؛پس روزها گذشت و در غزوه حنین در سال هشتم بعد از هجرت شیما به دست مسلمانان اسیر شد؛پس برای آنها گفت: «به راستی من خواهر رضاعی رسول خدا صلی الله علیه وسلم هستم....»؛پس حرفش را باور نکردند،او را نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم بردند،پس شناخت او را و گرامیش داشت و  ردایش(چادرش )را برایش گستراند؛سپس او را بر رویش نشاند،و اختیار داد به او نزد خودش با احترام بماند یا راضی خوشنود نزد قومش باز گردد.پس شیما قومش را برگزید،پس رسول خدا صلی الله علیه و سلم او را آزاد کرد،و  او را نزد قومش فرستاد با احترام.

پس اسلام آورد و از برادرش دفاع کرد و دعوت کرد قومش را به اسلام و برای آنها اخلاق پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم را بیان (توضیح)کرد پس اسلام آوردند.

پس به برکت رحمتی از سوی خدا با آنان نرمخو شدی، و اگر تندخو و سنگدل بودی،بی گمان از اطرافت پراکنده می شدند.

3.پیرمرد نیکوکار

روزی «خسرو انوشیروان»کشاورز پیری را دید که نهال گردویی می کاشت،پس تعجب کرد و گفت:«ای کشاورز»آیا امید داری که زندگی کنی تا بخوری از میوه هایش؟!

آیا نمی دانی که به راستی میوه نمی دهد مگر بعد از 10سال؟!

پس پیرمرد گفت:دیگران درختنان را کاشتند،پس ما از میوه هایشان خوردیم،و ما می کاریم درختان را تا دیگران از میوه هایشان بخورند.

پس انوشیروان گفت:«آفرین ای پیرمرد» و دستور داد که به کشاورز صد دینار بدهند.

پس کشاورز پیر با خوشحالی گفت:«چه زود این درخت میوه داد»!

پس انوشیروان از سخنش شگفت زده شد و دستور داد که دوباره به او صد دینار دیگر بدهند.

هیچ مردی نیست که درختی بکارد مگر این که خداوند به اندازه میوه ای که آن درخت می دهد برایش اجر بنویسید. رسول خدا صلی الله علیه و سلم
  • فاطمه ملازئی
۰۳
دی


درس دوم

وجه سومند، و وجه زیان آور

همانا آنان که ایمان آورده و کارهاى نیک انجام داده‌اند (بدانند که) همانا ما پاداش کسى را که عمل خوب انجام داده تباه نمى‌کنیم. سوره کهف/30

در سال 1833 در کشور «سوئد» کودکی متولد شد که «آلفرد نوبل» نامیده شد..پدرش کارخانه ای را برای تولید ماده نیترو گلیسرین مایعی که سریع منفجر می شد حتی با حرارت کم ، تأسیس کرده بود.

آلفرد از زمان کودکی اش به این ماده اهتمام ورزید،با تلاش روی بهینه سازی آن کار کرد، تا مانع منفجر شدنش بشود.

آزمایشگاه کوچکی ساخت تا تجربه هایش را در آن اجرا کند،و اما متأسفانه آزمایشگاه منفجر شد بر سر برادر کوچکش ویران شد و او را کشت.این اتفاق اراده اش را ضعیف نکرد کارش را با پشتکار ادامه داد، تا اینکه توانست ماده« دینامیتی» را که با اراده انسان منفجر می شود اختراع کند./منفجر نمی شود مگر با اراده انسان

بعد از اینکه دینامیت را اختراع کرد،ریئسان شرکت های ساختمانی و معادن و قوای مسلح در حالی که مشتاق به کار گیری آن بودند به خرید آن روی آوردند،پس دینامیت در همه سمت و سوهای جهان پخش شد.

آلفرد اقدام به ساخت ده ها کارخانه و کارگاه در بیست کشور کرد، و از آن ثروت بسیار زیادی به دست آورد تا اینکه از ثروتمندترین ثروتمندان جهان شد.

انسان از این ماده استفاده کرده است، و کارهای سختش را در کندن تونل ها شکافتن کانال ها و ساخت راه ها و کندن معادن و دگرگونی کوه ها و تپه ها به دشت های قابل کشت را آسان کرد.
از جمله کارهای بزرگی است که به واسطه این ماده انجام شدو منفجر کردن زمین در کانال «پاناما»با مقداری از این ماده دینامیت که به چهل تن رسید.
بعد از اینکه نوبل دینامیت را اختراع کرد، جنگ ها افزایش یافت و ابزار جنگی و خرابکاری بوسیله این ماده زیاد شد،اگر چه هدف او از اختراع آن کمک کردن به انسان در زمینه آباد کردن و ساخت وساز بوده است.


یکی از روزنامه های فرانسوی هنگام مرگ برادرش عنوان اشتباهی منتشر کرد :
«آلفرد نوبل تاجر مرگی که از طریق ایجاد راهایی برای کشتار بیشتر مردم ثروتمند شده بود مُرد».

نوبل از این عنوان احساس گناه و ناامیدی کرد، و ناراحت باقی ماند و ترسید که بعد از مرگش مردم از او به بدی یاد کنند.بنابراین مؤسسه ای برای دادن جوایز مشهور به نام« جایزه نوبل»ساخت. و ثروتش را برای خرید جوایز طلایی داد تا خطایش را تصحیح کند.

این جایزه هر سال به کسی داده می شود که به بشریت در زمینه هایی که مشخص کرده سود برساند. و آن از زمینه های صلح و شیمی،فیزیک،پزشکی،ادبیات و...

ولی آیا امروزه جایزه ها به کسی داده می شود که شایسته آن است .

هر اختراع علمی و نوآوری در فناوری دو وجه دارد:

وجهی سودمند و وجهی زیان آور دارد و انسان خردمند باید از وجه سودمند استفاده کند.

  • فاطمه ملازئی
۱۱
آبان

درس اول

دین و دینداری

«با یکتا پرستی به دین روی آور و هرگز از مشرکان نباش». یونس:105

دین داری در انسان ذاتی است.و تاریخ به ما می گوید:

هیچ ملتی از ملت های زمین نیست مگر دین و راه روشی برای عبادت او وجود داشته باشد.

پس آثار قدیمی ای(باستانی)که انسان آنها را کشف کرده است،و تمدن هایی که شناخته است آنهارا از بین کتیبه ها و کنده کاری ها و نقاشی ها ومجسمه ها، تاکید می کند بر توجه انسان به دین و راهنمایی می کند بر اینکه آن (وجود دین)در وجودش(وجود انسان) ذاتی است؛و اما عبادت ها و آیین هایش و مراسمش خرافی است؛مانند تعدد خدایان و پیشکش کردن قربانی ها  برای آنها برای بدست آوردن رضایتشان و دوری از بدی هایشان.و افزایش یافت این خرافات در ادیان مردم بر اثر گذشت زمان. و اما خداوند بزرگ و بلند مرتبه مردم را در این حالت رها نکرد؛پس در کتاب کریم خویش فرموده است:

«آیا انسان گمان می کند پوچ و بیهوده رها می شود».

بنابراین فرستاد نزد آنها پیامبران را تا راه راست و دین حق را آشکارکنند.

 

و سخن گفته است با ما قرآن کریم درباره روش و کردار پیامبران علیهم السلام و کشمکش هایشان با اقوام کافر.

و باید به عنوان نمونه یاد کنیم از ابراهیم خلیلی که تلاش کرد قوم خود را ازبت پرستی نجات دهد،

پس در یکی از عیدها هنگامی که قومش از شهرشان خارج شدند،ابراهیم تنمها ماند،پس تبر را برداشتدو شکست همه بت ها را در معبد بجز بت بزرگ را،سپس آویخت تبر را بر دوش آن و معبد را ترک کرد.

و هنگامی که مردم برگشتند،بت های خویش را شکسته دیدند،و گمان کردند که انجام دهنده کار اوست(ابراهیم)،پس او را برای محاکمه احضار کردندو از او پرسیدند:

«آیا تو این کار را با خدایان ما انجام داده ای».

پس به آنها جواب داد:برای چه از من می پرسید؟!از بت بزرگ سوال کنید.

مردم شروع کردند به پچ پچ:«قطعا بت بزرگ سخن نمی گوید،ابراهیم فقط قصد مسخره کردن بت هایمان را دارد».

واینجا «گفتند که بسوزانید او را و یاری کنید خدایا نتان را».

پس انداختند او را در آتش،پس نجات داد خداوند او را(ابراهیم) از آنها.

  • فاطمه ملازئی
۱۱
آبان

درس اول

    درد و دوا

دوای تو درون توست و تو آن را نمی بینی، درد تو از خود توست و تو آن را احساس نمی کنی.

آیا گمان می کنی تو پیکر کوچکی هستی، در حالی که در تو جهانی بزرگتر در هم پیچیده است.

مردم همتایند

مردم از جهت اجداد همتایند، پدرشان آدم  و مادر حوا است.

ارزش هر انسانی به آن چیزی است که آن را به خوبی انجام می دهد، و بر مردان بر اساس کارهایشان نام (ارزش) دارند.

پس با علم رستگار شو و برای آن جایگزینی مخواه ، پس مردم مردگانند و اهل علم زنده اند(یا جاودانند).


                                                         

افتخار به پاکدامنی

ای که از روی نادانی فخر کننده به نسب(دودمان) هستی،مردم فقط از یک پدر و مادر هستند.

 آیا می بینی آن ها را خلق شده اند از نقره ،یا آهن یا مس یا.

بلکه می بینی آنها را خلق شده اند از گل، آیا بجز گوشت و استخوان پی اند.

 فقط افتخار به خردی استوار است،و شرم و پاکدامنی و ادب.



  • فاطمه ملازئی
۱۸
خرداد

مراجعه شود به ترجمه درس هشتم عربی دهم انسانی‌...

  • فاطمه ملازئی
۱۸
خرداد

اَلدَّرْسُ السّادِسُ

(درس ششم)

ذوالْقَرنَینِ   (ذوالقرنین )

کانَ فی قَدیمِ الزَّمانِ مَلِکٌ عادِلٌ موَحِّدٌ یُسَمَّی بِذی الْقَرنَینِ قَدْ أَعطاهُ اللّهُ الْقوَّةَ وَالْعَظَمَةَ؛

درزمان های قدیم پادشاه عادل ویکتاپرستی بودکه ذوالقرنین نامیده می شد و خداوند به او قدرت وشکوه عطاکرده بود؛

کانَ ذوالْقَرنَینِ یَحْکُمُ مَناطِقَ واسِعَةً مِنَ الاْرَضِ شَرقاً وَ غَرباً وَ شَمالاً.

ذوالقرنین بر مناطق وسیعی اززمین شرق وغرب وشمال حکومت می کرد.

ذُکِرَ اسْمُهُ وَ أَعمالُهُ الصّالِحَةُ بِعِدَّةِ آیاتٍ فی الْقُرآنِ.

نام وکارهای نیک او درتعدادی ازآیات قرآن بیان شده است.

لمَّا اسْتَقَرَّتِ الْاوضاعُ لِذی الْقَرنَینِ فی بِلادِهِ، سارَ بِجُیوشِهِ الْعَظیمَةِ نَحْوَ الْمَناطِقِ الْغَربیَّةِ مِنَ الْاَرْضِ یَدْعُو النّاسَ إِلَی التَّوْحیدِ وَ مُحارَبَةِ الظُّلْمِ وَ الْفَسادِ.

وقتی شرایط برای ذوالقرنین درکشورش استقرار یافت، باسپاهیان ولشکرباشکوه خود به سمت مناطق غربی زمین حرکت کرد درحالی که مردم را به سوی یکتاپرستی ومبارزه با ظلم وفساد دعوت می کرد.

فَکانَ النّاسُ یُرَحِّبونَ بِهِ فی مَسیرِهِ بِسَبَبِ عَدالتَهِ،وَ یَطْلُبونَ مِنْهُ أنَ یَحْکُمَ وَ یُدیرَ شُؤونَهُم،حَتَّی وَصَلَ إلِیَ مَناطِقَ فیها مُستَنقَعاتٌ میاهُها ذاتُ رائِحَةٍ کَریهَةٍ.

پس مردم در مسیرحرکتش به خاطر عدالتش به اوخوشامد می گفتند وازاومی خواستندکه حکمرانی کند وکارهایشان را اداره کند، تا اینکه به مناطقی رسیدکه درآن مرداب هایی بود که آب هایش بوی بدی داشت.

وَ وَجَدَ قُرْبَ هٰذِهِ المْستَنقَعاتِ قَوْماً مِنْهُم فاسِدونَ وَ مِنْهُم صالِحونَ.

ونزدیک این باتلاق ها قومی را یافت که برخی ازآنان تبهکاروفاسد و برخی  درستکار بودند.

فَخاطَبَهُ اللهُّٰ فی شَأنِهِم وَخَیَّرَهُ فی مُحارَبَةِ الْمُشْرِکینَ الْفاسِدینَ مِنْهُم أَوْ إِصْلاحِهِم وَهِدایَتِهِم.

پس خداوند در مورد آنها اورا موردخطاب قرارداد وبه اودرمورد جنگ با مشرکان فاسد ازآنها یا اصلاح وهدایتشان اختیارداد.

فَاخْتارَ ذوالْقَرنَینِ هِدایَتَهُم وَ دَعْوَتَهُم إِلَی التَّوحیدِ وَ الْایمانِ بِاللّٰهِ.

ذوالقرنین هدایت ودعوت آنها را به یکتاپرستی وایمان به خداوند برگزید.

فَحَکَمَهُم بِالْعَدالَةِ وَ أَصْلَحَ الْفاسِدینَ مِنهُم وَ دَبَّرَ شُؤونَهُم.

پس باعدالت برآنها حکومت کرد وفاسدین آنها را اصلاح کرد وکارهایشان را اداره کرد.

ثُمَّ سارَ بِجُیوشِهِ نَحْوَ الشَّرقِ.فَأَطاعَهُ کَثیرٌمِنَ الْاُمَمِ وَ اسْتَقبَلوهُ لِعَدالَتِهِ وَ هَیبَتِهِ،

سپس باسپاهیانش به سمت شرق حرکت کرد. وبسیاری ازامت ها ازاواطاعت کردند وبخاطر عدالت وشکوهش ازاواستقبال کردند

حَتَّی وَصَلَ إِلَی قَومٍ غَیرِ مُتَمَدِّنینَ یَعیشونَ عیشَةً بِدائیَّةً،فَدَعاهُم لِلایمانِ بِاللّهِ وَ حَکَمَهُم حَتَّی هَداهُم إلَی الصِّراطِ الْمُستَقیمِ وَ أَصْلَحَ حَیاتَهُم وَ عَلَّمَهُم کَیفَ یَعیشونَ.

تا این که به قومی غیرمتمدن رسیدکه  کاملاً ابتدایی زندگی می کردند، پس آنهارا به ایمان به خدا دعوت کرد وبرآنان حکمرانی کرد تا اینکه آنها را به راه راست هدایت کرد وزندگی آنهارا اصلاح کرد وبه آنها یاد داد که چگونه زندگی کنند.

وَ بَعدَ ذٰلک سارَ نَحوَ الشَّمالِ، حَتَّی وَصَلَ إلِیَ قَومٍ یَسکُنونَ قُرْبَ مَضیقٍ بَینَ جَبَلینِ مُرتَفِعَینِ،

وبعد ازآن به سمت شمال حرکت کرد، تا اینکه به قومی رسید که نزدیک تنگه ای بین دوکوه بلند زندگی می کردند،

 فَرَأَی هٰؤلاءِ الْقَومُ عَظَمَةَ جَیشِهِ وَ أَعمالَهُ الصّالِحَةَ فَاغْتَنَمُوا الْفُرصَةَ مِنْ وُصولِهِ؛

و این قوم عظمت سپاه وی وکارهای شایسته اش را دیدند واز رسیدن وی فرصت را غنیمت شمردند،

 لِاَنَّهُم کانوا فی عَذابٍ شَدیدٍ مِنْ قَبیلَتینِ وَحشیَّتَینِ تَسکُنانِ وَراءَ تِلکَ الْجِبالِ؛

زیرا ازدوقبیله ی وحشی که پشت آن کوهها زندگی می کردند در رنج وعذاب شدیدی بودند.

فَقالوا لَهُ: إنَّ رِجالَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ مُفسِدونَ یَهجُمونَ عَلَینا بَینَ الْحینِ وَ الْاخَرِ مِنْ هٰذَا الْمَضیقِ؛

سپس به اوگفتند: مردان این دوقبیله فاسد هستند هرازگاهی از این تنگه به ما حمله می کنند،

 فَیُخَرِّبونَ بُیوتَنا وَ یَنهَبونَ أَموالَنا، وَ هاتانِ الْقَبیلَتانِ هُما یَأجوجُ وَ مَأجوجُ.

وخانه های ما را خراب می کنند واموال ما راغارت می کنند، واین دوقبیله همان «یأجوج ومأجوج» هستند.

لِذا طَلَبوا مِنهُ الْمُساعَدَةَ وَ قالوا لَهُ: نَرْجو مِنکَ إغِلاقَ هٰذَا الْمَضیقِ بِسَدٍّ عَظیمٍ،

به همین دلیل ازاوکمک خواستند وبه اوگفتند: ازتومی خواهیم که این تنگه را با سد بزرگی ببندی،

 حَتَّی لا یَستَطیعَ الْعَدوُّ أَن یَهْجُمَ عَلَینا مِنهُ؛ وَ نَحنُ نُساعِدُکَ فی عَمَلِکَ هٰذا؛

تا که دشمن نتواند ازآنجا به ماحمله کند وما در این کارت به توکمک می کنیم،

 بَعدَ ذٰلِکَ جاؤوا لَهُ بِهَدایا کَثیرَةٍ، فَرَفَضَها ذوالقَرنینِ وَ قالَ: عَطاءُ اللّٰهِ خَیرٌ مِنْ عَطاءِ غَیرِهِ،

بعدازآن با هدایای زیادی نزد او آمدند، وذوالقرنین آنها را نپذیرفت وگفت: بخشش خداوند بهترازبخشش غیراوست،

 وَ أَطلُبُ مِنکُم أَنْ تُساعِدونی فی بِناءِ هٰذَا السَّدِّ. فَرِحَ النّاسُ لِذٰلِکَ کَثیراً.

وازشمامی خواهم که درساختن این سد به من کمک کنید. مردم بخاطرآن خیلی خوشحال شدند.

أَمَرَهُم ذوالْقَرنَینِ بِأَنْ یَأتوا بِالْحَدیدِ وَ النُّحاسِ،

ذوالقرنین به آنها دستورداد که آهن ومس بیاورند،

فَوَضَعَهُ فی ذٰلِکَ الْمَضیقِ وَ أشَعَلُوا النّارَ حَتَّی ذابَ النُّحاسُ وَ دَخَلَ بَینَ الْحَدیدِ،

سپس آن (مس) را درآن تنگه قرارداد و آتش را روشن کردند تا اینکه مس ذوب شد ودرمیان آهن وارد شد،

 فَأَصْبَحَ سَدّاً قَویّاً أَمامَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ، فَشَکَرَالْقَومُ الْمَلِکَ الصّالِحَ عَلَی عَمَلِهِ هٰذا، وَ تخَلصَّوا مِن قَبیلَتَی یَأجوجَ وَ مَأجوجَ.

و سدّ محکمی مقابل این دوقبیله شد، پس مردم ازفرمانروای درستکار بخاطر این کارش تشکر کردند، وازدوقبیله یأجوج ومأجوج رهایی یافتند.

وَ شَکَرَذوالْقَرنَینِ رَبَّهُ عَلَی نَجاحِهِ فی فُتوحاتِهِ.

وذوالقرنین ازپروردگارش بخاطرموفّقیت اودرپیروزی هایش سپاسگزاری کرد.

 نَفْهَمُ مِنْ هٰذِهِ الْقِصَّةِ أَنَّ الْحُکّامَ الصّالِحینَ الْعادِلینَ مَحبوبونَ عِندَ اللّٰهِ وَ عِندَ النّاسِ.

ازاین داستان می فهمیم که حاکمان شایسته ی عادل ، نزدخدا ومردم محبوب هستند.

  • فاطمه ملازئی
۱۸
خرداد

مراجعه شود به ترجمه درس ششم عربی دهم انسانی.....
  • فاطمه ملازئی
۱۸
خرداد

 

اَلدَّرْسُ الرّابِعُ

(درس چهارم )

اَلتَّعایُشُ السِّلْمیُّ

همزیستی مسالمت آمیز

لَقَد کانَتْ رِسالَةُ الْاسلامِ عَلَی مَرِّ الْعُصورِ قائِمَةً عَلَی أَساسِ الْمَنطِقِ وَ اجْتِنابِ الْاِساءَةِ؛ فَإنَّ اللّٰهَ یَقولُ:

قطعا پیام اسلام درگذر زمان ها براساس منطق ودوری از بدی استواربوده است. پس براستی خداوند می فرماید.

﴿وَ لا تسَتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ اِدفَع بالّتی هیَ أحسَنُ فَإذَا الّذی بَینَکَ وَبَینَهُ عَداوَةٌ کانَّهُ وَلیٌّ حَمیمٌ﴾ فُصِّلَتْ : 34

خوبی وبدی یکسان نمی باشد تو آن را با بهترین روش دفع کن پس وقتی که کسی  بین تو واو دشمنی هست گویی یک دوست  گرم وصمیمی است .

إنَّ الْقُرآنَ یَأمُرُالْمُسلِمینَ ألَّا یسَبُوّا مَعبوداتِ الْمُشرِکینَ وَ الْکُفّارِ

همانا قران به مسلمانان امر می کند که خدایان مشرکان وکافران را دشنام ندهند.

فَهوَ یَقولُ:ولاتَسُبّوا الّذینَ یَدعونَ مِن دونِ اللهِ فَیَسُبّوا اللهَ…﴾  الْانعام 108

وآن (قران) می فرماید:کسانی را که به غیرمی خوانند(دعوت  می کنند) دشنام ندهید پس  آنها(کافران) خداوند را دشنام می دهند.

الْإسلام یَحتَرِمُ الْاَدیانَ الْالٰهیَّةَ؛﴿قُلْ یا أهلَ الْکِتابِ تَعالَوا إلَی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم ألاّ نَعبُدَ إلّااللهَ وَ لا نشُرکَ بِه شَیئاً(آلُ عِمران 64

اسلام ادیان الهی را محترم می شمارد،بگو(پیامبر)ای اهل کتاب (یهود ونصاری)بیائیداز کلمه ای که میان ما وشما یکسان است پیروی کنیم فقط خدای  را عبادت کنیم وچیزی را برای او شریک قرار ندهیم.

یُؤَکِّدُ الْقُرآنُ عَلَی حُرّیَّةِ الْعَقیدَةِ: ﴿لا إکراهَ فِی الدّینِ…﴾الْبقرة  256

قران بر آزادی عقیده تاکید می کند. هیچ اجباری در دین نیست.

لا یجَوزُ الْاصرارُ عَلَی نِقاطِ الخِلافِ وَ عَلَی الْعُدوانِ،لِانَّهُ لا ینَتَفِعُ بِهِ أحَدٌ؛وَ عَلَی کُلِّ النّاسِ أَن یَتعایَشوا مَعَ بَعضِهِم تَعایُشاً سِلْمیّاً،مَعَ احْتِفاظِ کُلٍّ مِنهُم بِعَقائِدِهِ؛لِاَنَّهُ ﴿کُل حِزبٍ بِما لَدیهِم فَرِحونَ﴾ الرّوم: 32

پافشاری بر نقاط اختلاف ودشمنی را جایز نمی داند، به خاطر اینکه کسی از آن سود نمی برد؛بر همه مردم واجب است که هر کدام با حفظ عقاید خود با یکدگر همزیستی مسالمت آمیز کنند. به خاطر اینکه هر حزب وگروهی به آنچه نزد خود دارند خوشحال هستند.

اَلْبِلاد الْاسلامیَّةُ مَجموعَةٌ مِنَ الشُّعوبِ الْکَثیرَ ةِ،تَختَلِفُ فی لُغاتِها وَ أَلْوانِها.

کشورهای اسلامی مجموعه ای از ملتهای متعدد هستند. در زبانهای خویش ورنگهایشان متفاوت می باشند .

قالَ اللهُ تَعالَی: خداوند بزرگ می فرماید:

﴿یاایُّها النّاسُ إنّا خَلَقْناکُم مِنْ ذَکَرٍ وَ أنثىَ وَ جَعَلْناکُم شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا إِنَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم﴾ اَلْحُجُرات 13

ای مردم ما شما را از یک مرد وزن آفریدیم وشما را ملتها وقبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید قطعا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما ست.

فَقَد قالَ رَسولُ اللّٰه(صلی الله علیه وآله وسلّم) وپیامبر خدا (ص)فرموده است

(یا أیُّها النّاسُ ،ألا إنَّ رَبَّکُم واحِدٌ وَ إنَّ أباکُم واحِدٌ؛ألا لا فضلَ لِعرَبیٍّ عَلَی عَجَمیٍّ،وَ لا لِعَجَمیٍّ عَلَی عَرَبیٍّ وَ لا لِاسوَدَ عَلَی أحمَرَوَ لا لأحمرَ علَی أسودَ إلّا بِالتَّقوَی )

ای مردم بدانید که خدای شما یکی است وپدرتان یکی است قطعا نه هیچ عربی بر غیر عرب برتری دارد ونه هیچ غیر عربی بر عرب نه هیچ سیاهی بر سرخ ونه هیچ سرخی بر سیاه مگر با پرهیزگاری.

یَأْمُرُنا الْقُرآنُ بِالْوَحدَةِ. ﴿وَ اعْتَصِموا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا …﴾آل عِمران103

قران ما را به وحدت ویکپارچگی دعوت می کند . وهمگی به ریسمان خدا چنگ بزنید وپراکنده نشوید.

یَتَجَلَّی اتِّحادُ الْاُمَّةِ الْاسلامیَّةِ فی صُوَرٍ کَثیرَةٍ،مِنهَا اجْتِماعُ الْمُسلِمینَ فی مَکانٍ واحِدٍ فی الْحَجِّ.

اتحاد(یکپارچگی) امت اسلامی در شکل های زیادی جلوه گر می شود. از جمله جمع شدن مسلمانان در یک محل در حج .

اَلْمُسلِمونَ خُمْسُ سُکّانِ الْعالَمِ،یَعیشونَ فی مِساحَةٍ واسِعَةٍ مِنَ الْاَرضِ مِنَ الصّینِ إلَی الْمُحیطِ الْاَطلَسیِّ.

یک پنجم ساکنان جهان مسلمانان هستند در پهنای گسترده ای از زمین از چین تا اقیانوس اطلس  زندگی می کنند.

قالَ الْامامُ الْخُمَینیُّ رَحِمَهُ اللّٰهُ: …إذا قالَ أَحَدٌ کَلاماً یفُرقِّ الْمُسلِمینَ، فَاعْلَموا أَنَّهُ جاهِلٌ أَوْ عالِمٌ یُحاوِلُ بَثَّ الْخِلافِ بَینَ صُفوفِ الْمُسلِمینَ.

امام خمینی که خدا رحمتش کند فرمود:هر گاه کسی سخنی بگوید که مسلمانان را پراکنده سازد. پس بدانید که وی نادان است یا دانایی است که برای گسترش اختلاف دربین صفوف مسلمانان تلاش می کند.

وَ قالَ قائِدُنا آیَةُ اللّٰهِ الْخامنئیّ:

ورهبرمان آیت الله خامنه ای فرمودند:

مَن رَأَی مِنکُم أَحَداً یَدعو إلَی التَّفرِقَةِ، فَهُوَ عَمیلُ الْعَدوِّ.

هر کس از شما شخصی را ببیند که به تفرقه دعوت می کند پس وی دشمنی مذدور است.

  • فاطمه ملازئی
۱۸
خرداد

اَلدَّرْسُ الثّالِثُ

(درس سوم )

    مَطَرُالسَّمَکِ  

   باران ماهی

هَل تُصَدِّقُ أنَ ترَی فی یَومٍ مِنَ الْایّامِ أَسماکاً تَتَساقَطُ مِنَ السَّماءِ؟!

آیاباورمی کنی که روزی ازروزها ماهی ها را ببینی که ازآسمان می افتند؟

 إنَّ نزُولَ الْمَطَرِوَ الثَّلْجِ مِنَ السَّماءِ شَیءٌ طبَیعیٌّ؛

مسلما بارش باران وبرف از آسمان یک چیز طبیعی است.

 وَلکِٰنْ أ یُمْکِنُ أنَ نرَی مَطرَ السَّمَکِ؟! هَل تظَنُّ أنَ یکَونَ ذٰلِکَ الْمَطَرُ حَقیقَةً وَ لَیسَ فِلْماً خَیالیّاً؟!

واما آیا امکان دارد که باران ماهی را ببینیم؟ آیا گمان می کنی که آن باران حقیقی باشد. وفیلمی خیالی نیست.

حَسَناً فَانْظُرْ إِلَی هٰذِهِ الصُّوَرِ حَتَّی تُصَدِّقَ.

خوب پس به این تصاویر نگاه کن تا باور کنی.

اُنظُرْ بِدِقَّةٍ؛ أنتَ تُشاهِدُ سُقوطَ الْاسَماکِ مِنَ السَّماءِ؛ کَأنَّ السَّماءَ تُمْطِرُ أَسماکاً. یُسَمّی النّاسُ هٰذِهِ الظّاهِرَةَ الطَّبیعیَّةَ (مَطَرَ السَّمَکِ)

به دقت نگاه کن. توافتادن ماهی ها را از آسمان می بینی ، مثل اینکه آسمان ماهی ها می بارد. مردم این پدیده طبیعی را باران ماهی می نامند .

حَیَّرَتْ هٰذِهِ الظّاهِرَةُ النّاسَ سَنَواتٍ طَویلَةً فَما وَجَدوا لَها جَواباً. یَحْدُثُ (مَطَرُ السَّمَکِ) سَنَویّاً فی جُمهوریَّةِ الْهُندوراس فی أَمِریکَا الْوُسطَی.

این پدیده مردم را سالهای طولانی شگفت زده کرده وبرای آن جوابی نیافتند باران ماهی سالانه در جمهوری هندوراس در امریکای مرکزی اتفاق می افتد.

تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَةُ مَرَّتَینِ فی السَّنَةِ أَحیاناً. فَیلُاحِظُ النّاسُ غَیمَةً سَوداءَ عَظیمَةً وَ رَعداً وَ بَرقاً وَ ریاحاً قَویَّةً وَ مَطَراً شَدیداً لِمُدَّةِ ساعَتَینِ أَو أَکثَر.

این پدیده گاهی دوبار در سال اتفاق می افتد. ومردم به مدت دوساعت یا بیشتر تکه ابر سیاه بزرگی ورعد وبرق وبادهایی قوی وبارانی شدید را ملاحظه می کنند.

ثُمَّ تصُبِحُ الْارَضُ مَفروشَةً بِالْاسَماکِ، فَیَأخُذُهَا النّاسُ لِطَبخِها وَ تَناوُلِها. حاوَلَ الْعُلَماءُ مَعرِفَةَ سِرِّ تِلْکَ الظّاهِرَةِ الْعَجیبَةِ؛

سپس زمین با ماهی ها پوشیده می شود، ومردم آنها را برای پختن وخوردنش می برند. دانشمندان برای شناخت راز آن پدیده ی عجیب تلاش کردند.

 فَأَرْسَلوا فَریقاً لِزیارَةِ الْمَکانِ وَالتَّعَرُّفِ عَلَی الْاسَماکِ الَّتی تَتَساقَطُ عَلَی الْاَرضِ بَعدَ هٰذِهِ الْامطارِ الشَّدیدةِ،

وگروهی را برای دیدن محل وشناختن ماهی هایی که بعد از این بارانهای شدید بر زمین می افتند فرستادند.

 فَوَجَدوا أَنَّ جَمیعَ الْاسَماکِ الْمُنتَشِرَةِ عَلَی الْاَرضِ بِحَجمٍ واحِدٍ وَ نَوعٍ واحِدٍ، وَلٰکِنَّ الْغَریبَ فی الْاَمرِ أَنَّ الْاسَماکَ لَیسَتْ مُتَعَلِّقَةً بِالْمیاهِ الْمُجاوِرَةِ

و پس آنها دریافتند که همه ماهی ها ی پراکنده شده در زمین به یک نوع واندازه هستند واما شگفتی کار آن است که ماهی ها متعلق به آبهای مجاور نیستند.

 بَلْ بِمیاهِ الْمُحیطِ الْاَطْلَسیِّ الَّذی یَبْعُدُ مَسافَةَ مِائَتَی کیلومترٍ عَنْ مَحَلِّ سُقوطِ الْاسَماکِ.

بلکه متعلق به آبهای اقیانوس اطلس هستند که به فاصله ی دویست کیلومتراز محل سقوط ماهی ها دور هستند.

ما هوَ سَبَبُ تَشکیلِ هٰذِهِ الظّاهِرَةِ؟

علت شکل گیری این پدیده چیست؟

یحْدُثُ إعْصارٌ شدیدٌ فَیَسحَبُ الْاسَماکَ إلَی السَّماءِ بِقوَّةٍ وَ یَأخُذُها إِلَی مَکانٍ بَعیدٍ وَ عِندَما یَفقِدُ سُرعَتَهُ تَتَساقَطُ عَلَی الْاَرضِ.

گردباد شدیدی اتفاق می افتد  ماهی ها را با قدرت  به آسمان می کِشد وآنها را به محلی دور می کشانند ووقتی سرعتش را از دست می دهد ماهی ها بر روی زمین می افتند.

یحَتفَلُ النّاسُ فی الْهُندوراس بِهٰذَا الْیَومِ سَنَویّاً وَ یُسَمّونَهُ ( مِهرَجانَ مَطَرِ السَّمَکِ ).فَانزلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُم.

( اَلْبَقَرَة22)

مردم هندوراس سالانه این روز را جشن می گیرند وآن را «  جشنواره ی باران ماهی می نامند» وخداوند از آسمان آبی را فرو فرستاد و به وسیله ی آن ازمیوه ها رزق وروزی را برای شما خارج کرد.

  • فاطمه ملازئی
۱۸
خرداد

اَلدَّرْسُ الثّانی

(درس دوم )

اَلْمَواعِظُ الْعَدَدیَّةُ مِن رَسولِ اللهِ(صلّی اللهُ علیه وآلهِ وسلّم). پندها و نصایح عددی (شمارشی) از پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم)

اَلظلْمُ ثَلاثَةٌ: ظُلْمٌ لا یَغْفِرُهُ اللهُ، وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ، وَ ظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ.  فَامّا الظّلمُ الَّذی لا یَغفِرُهُ اللهُ فَالشّرکُ. قالَ اللهُ: ﴿إنَّ الشِّرکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ﴾

ظلم سه نوع است : ظلمی که خداوند آن را نمی بخشد ، و ظلمی که آنرا می بخشد و ظلمی که آن را ترک نمی کند . و امّا ظلمی که خداوند آنرا نمی بخشد ، شرک است . خداوند فرمود : ﴿ قطعا شرک ظلم بزرگی است ﴾

وامَّا الظُّلمُ الَّذی یَغفِرُهُ اللهُ، فَظُلمُ الْعِبادِ انفُسَهُم فی ما بَینَهُم وَ بَینَ رَبِّهِم، وَ أمّا الظلم الّذی لا یَتْرُکُهُ اللهُ،فَظُلمُ الْعِبادِ بَعْضِهِم بَعْضاً.

و امّا ظلمی که خداوند آن را می بخشد ، ظلم بندگان بر خودشان نسبت به آنچه میان آنها و خدایشان است ، و امّا ظلمی که خداوند آنرا ترک نمی کند ، ظلم بندگان به یکدیگراست.

سَبعٌ یَجْری للِعْبَدِ أجْرُهُنَّ وَ هوَ فی قبرهِ بعَدَ مَوتِهِ: مَنْ علَّمَ عِلمْاً،أوأجرَی نهرآً، أوْ حَفَرَ بِئراً، أوغَرَسَ نَخلاً،أوْ بَنَی مَسجِداً،أوْ وَرَّثَ مُصْحَفا،ًأوْ تَرَکَ  وَلدَاً یسَتَغفِرُلَهُ بَعدَ مَوتِهِ.

 هفت چیزبعد از آن که انسان در قبرش باشد ثوابش برای او جاری می گردد : کسی که دانشی را یاد داده است . آب جویی را جاری ساخته است . چاهی را کنده است یا نخلی را کاشته است یا مسجدی راساخته است یا مصحفی را  به ارث گذاشته است یا فرزندی را  به جای گذاشته است که بعد از مرگش برایش طلب آمرزش می کند .

جَعَلَ اللهُ الرَّحْمَةَ مِئَةَ جُزءٍ،فَأمْسَکَ عِندَهُ تِسعَةً وَ تِسعینَ جُزءاً وأَنزَلَ جُزءاً واحِداً، فَمِنْ ذٰلِکَ الْجُزءِ یَتَراحَمُ الْخَلْقُ.

خداوند برای رحمت صد جزء قرار داد و نودونه جزء را نزد خود نگه داشت و یک جزء به زمین فروفرستاد و از آن یک جزء بشر به همدیگر رحم می کنند .

إِنَّ طَعامَ الْواحِدِ یَکْفِی الِاثْنَینِ،وَ طَعامَ الِاثْنَینِ یَکْفِی الثَّلاثَةَ والاربَعَةَ،کُلوا جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوا،فَإِنَّ الْبَرَکَةَ مَعَ الَجماعَةِ.

قطعا خوراک  یک تن  برای دوتن کافی می باشد و خوراک دو تن برای سه و چهار تن کافی می باشد ، همگی بخورید و پراکنده نشوید ، و مسلما برکت همراه با جماعت است .

 اِثنا نِ خَیرٌ مِن واحِدٍ وَ ثَلاثَةٌ خَیرٌ مِنِ اثْنَینِ وأربَعَةٌ خَیرٌ مِن ثَلاثَةٍ؛ فَعَلَیکُم بِالْجَماعَةِ.

دو بهتر از یک است و سه بهتر از دو است و چهار بهتر از سه است ؛ پس بر شماست که با جماعت باشید .

من أخلَصَ لِلهِ أربَعینَ صَباحاً،ظَهَرَتْ یَنابیعُ الحکمَةِ مِنْ قَلبِهِ عَلیَ لِسانِهِ.

هرکس چهل صبح برای خدا إخلاص ورزد ، سرچشمه های حکمت  و دانش از قلبش بر زبانش جاری گردد .

أرْبَعَةٌ قَلیلُها کَثیرٌ: الْفَقرُ وَ الْوَجَعُ وَ الْعَداوَةُ وَ النّارُ.

چهارچیز اندکش زیاد است :  تنگدستی و درد  و دشمنی   و آتش جهنم

اَلْعِبادَةُ عَشَرَةُ أجزاءٍ تِسعَةُ أجزاءٍ فِی طَلَبِ الْحَلالِ. عبادت  ده جزء است که نُه  جزء در طلب روزی حلال است .

 إذا کانَ اثْنانِ یَتَناجَیانِ فَلا تَدْخُلْ بَینَهُما. هرگاه دو نفر درِ گوشی نجوا می کنند ، میان آن دو وارد نشو .

  • فاطمه ملازئی