فاطمه ملازهی

مطالب مربوط به دروس عربی،دین و زندگی،فلسفه،منطق و زمین شناسی دبیرستان

فاطمه ملازهی

مطالب مربوط به دروس عربی،دین و زندگی،فلسفه،منطق و زمین شناسی دبیرستان

فارغ التحصیل حوزه
کارشناس زمین شناسی محض
کارشناس ارشد الهیات و معارف اسلامی/علوم قرآن و حدیث
دبیر دبیرستان/سیستان و بلوچستان

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۸ اسفند ۰۲، ۱۷:۳۶ - علیرضا
    ممنون
۰۲
دی

اَلدَّرسُ الثّالِث (درس سوم)

عجائِبُ الأَشجارِ

شگفتی های درختان

 ظواهر الطبیعة تُثبت حقیقة واحدة وهی قدرة الله، والآن نصف بعض هذه الظواهر،

 

 پدیده های طبیعی یک حقیقت را ثابت می کنند و آن قدرت خداست، و اکنون بعضی از این پدیده ها را توصیف می کنیم،

 

 العنب البرازیلی شجرة تختلف عن باقی أشجار العالم،تنبت فی البرازیل، و تنمو أثمارها على جذعها، وَ من أهمّ مُواصفات هذه الشجرة أنها تُعطی أثماراً طول السَّنَةِ.

 

 انگور برزیلی درختی است که با بقیهٔ درختان جهان فرق دارد، در برزیل می روید و میوه هایش روی تنهٔ آن هستند و از  مهمترین ویژگیهای این درخت، این است که در طول سال میوه هایی می دهد.

 

 شجرة السِّکویا شجرةٌ من أطولِ أشجارالعالم فی کالیفورنیا، قد یبلغ ارتفاع بعضها أکثر من مئَة متر و قد یبلغ قطرها تسعة أمتار، و یزید عمرها على ثلاثة آلاف و خمسمئة سنة تقریباً.

 

 درخت سکویا درختی است از بلندترین درختان جهان در کالیفورنیا، گاهی ارتفاع برخی از آنها به بیش از صد متر می رسد و گاهی قطر آن به نه متر می رسد و عمر آن تقریباً بیشتر از سه هزار و پانصد سال است.

 

اَلشجرة الخانقة شجرة تنمو فی بعض الغابات الاستوائیَّة، تبدأ حیاتها بالالتفاف حول جذع شجرة و غصونها، ثم تخنقها تدریجیاً. یوجد نوع منها فی جزیرة قشم التی تقع فی مُحافظة هرمزجان. 

 

 درخت خفه کننده درختی است که در برخی جنگل های استوایی می روید ، زندگی اش را با درهم پیچیدن به دور تنهٔ درخت  آغاز می کند، سپس آن را کم کم خفه می کند. نوعی از آن در جزیرهٔ قشم که در استان هرمزگان واقع است وجود دارد.

 

 شجرة الخبز شجرة استوائیة تنمو فی جزر المُحیط الهادی، تحمل أثماراً فی نهایة أغصانها کالخبر. یأکل الناس لُبَّ هذه الأثمار 

 

درخت نان درختی استوایی است که در جزایراقیانوس ارام رشد می کند، میوه هایی مانند نان در انتهای شاخه هایش حمل می کند. مردم مغز این میوه ها را می خورند.

 

شجرة النفط شجرة یستخدمُها المُزارعون کسیاج حول المزارع لحمایة محاصیلهم من الحیواناتِ؛

 

 درخت نفت درختی است که کشاورزان آن را مانند پرچینی دور کشتزارها برای حمایت از محصولاتشان از حیوانات به کار می گیرند؛

 

 لأن رائحة هذه الشجرة کریهة تهرب منها الحیوانات، و تحتوی بذورها على مقدار من الزیوت لا یُسبّب اشتعالها خروج أی غازات مُلَوّثةٍ.

 

زیرا بوی این درخت، ناپسند است و حیوانات از آن فرار می کنند و دانه هایش حاوی مقداری روغن است که سوختن آن هیچ گاز آلوده کننده ای ایجاد نمی کند.

 

و یُمکن إنتاج النفط منها. و یوجد نوع منها فی مدینة نیکشهر بمُحافظة سیستان و بلوشستان بِاسْم شجرة مداد.

 

و تولید نفت از آن امکان پذیر است.ونوعی از آن درشهر نیکشهردراستان سیستان و بلوچستان به نام درخت مداد وجود دارد.

 

 شجرة البلوط هی من الأشجار المُعمّرة و قد تبلغ من الغمر ألفی سنة. توجد غابات جمیلة منها فی مُحافظة إیلام و لرستان. یدفن السنجاب بغض جؤزات البلوط السلیمة تحت التراب، و قد ینسى مکانها. و فی السنة القادمة تنمو تلک الجوزة و تصیر شجرة.

 

 درخت بلوط از درختان کهنسال است و عمر آن به دو هزار سال می رسد. جنگل های زیبایی از آن در استان ایلام و لرستان وجود دارد. سنجاب برخی دانه های سالم بلوط را زیر خاک پنهان می کند و گاهی محل آن را فراموش می کند. و در سال آینده آن دانه رشد می کند وتبدیل به درختی می شود.

 

 قال الإمام الصادق (علیه السّلام): ازرعوا و اغرسواء، ... و الله ما عمل الناس عملاً أحل وَ لا أطیب منه.

 

امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند: کشاورزی کنید و نهال بکارید، ... به خدا سوگند مردم کاری را حلال تر و پاک تر از آن انجام نداده اند.

  • فاطمه ملازئی
۱۹
آذر

اَلدرسُ الثانی (ىرس دوم)

فی مَحْضَِر الْمُعَلِّمِ 

در حضور معلم


 فی الحضة الأولى کان الطلاب یستمعون إلى کلام مُدرّس الکیمیاء، وکان بینهم طالب مُشاغب قلیل الأدب، یضرّ الطلاب بسلوکه،

 در زنگ اول دانش آموزان به سخن معلم شیمی گوش می دادند، و بین آنها دانش آموزی شلوغ و بی ادبی بود که با رفتارش  به دانش آموزان آسیب می رساند،

  یلتفت تارة إلى الوراء و یتکلم مع الذی خلفه و تارة یهمس إلى الذی یجلس جنبة حین یکتُب المُعلَمُ على السبّورة؛

 یک باربه عقب بر می گشت و با کسی که پشت سرش بود صحبت می کرد و یک بار وقتی که معلم روی تخته می نوشت با کسی که کنارش بود، پچ پچ می کرد؛

 وفی الحصة الثانیة کان الطالب یسأل مُعلّم علم الأحیاء تعنّتاً؛و فی الحصة الثالثة کان یتکلم مع زمیل مثله و یضحک؛

 فنصحهٔ المعلم و قال: من لا یستمع الی الدرس جیداً یرسب فی الامتحان. ولکن الطالب استمرعلی سلوکه.

 و در زنگ دوم همین دانش آموز به قصد مچگیری از معلم زیست شناسی سؤال می پرسید؛ودر زنگ سوم با هم کلاسی  مانند خودش صحبت می کرد و میخندید؛ معلم او را نصیحت کردوگفت: هرکس به درس خوب گوش فرا ندهد در امتحان  مردود می شود. اما دانش آموزبه رفتارش ادامه داد.

 فکر مهران حول هذه المُشکلة، فذهب إلى مُعلّم الأدب الفارسی و شرح له القضیة و قال:

 مهران دربارهٔ این مشکل فکر کرد، نزد معلّم ادبیات فارسی رفت و موضوع را برایش شرح داد و گفت:

 أحب أن أکتُب إنشاء تحت عُنوان «فی مَحضَرِ المُعلّم»؛ فَوافَق المُعلّم على طلبه، وَ قال له:

 دوست دارم انشایی تحت عنوان ( در حضورمعلم ) بنویسم؛ معلم با درخواستش موافقت کرد وبه او گفت:

 إن تطالع کتاب «مُنیة المُرید» لزین الدین العاملی «الشهید الثانی» یُساعدک على کتابة إنشائک؛

  اگر کتاب «منیة المرید» زین الدین عاملی «شهید ثانی» را مطالعه کنی تو را در نوشتن انشایت کمک می کند؛

  ثم کتب مهران انشاءهُ و آعطاهُ لمّعلمه. فقال المعلم لهُ:

  سپس مهران انشایش را نوشت و به معلم خویش داد. معلم به او گفت:

 إن تقرأ إنشاءَک أمام الطلاب فسوف یتنبَّة زمیلک المُشاغب.

 اگر انشایت را مقابل دانش آموزان بخوانی همکلاسی شلوغت آگاه خواهد شد.

 و هذا قسم من نص إنشائه:

 و این بخشی از متن انشای اوست:

... ألف عدّة من العلماء کتُباً فی مجالات التربیة و التعلیم، یرتبط بعضها بالمُعلَم، وَ الأخرى بالمُتعلّم: وَ للطالب فی محضر المُعلّم آداب، من یلتزم بها ینجح؛ أهمّها:

... تعدادی از دانشمندان کتابهایی در زمینه های آموزش و پرورش نوشته اند ،که برخی از آنها به معلم ربط دارد، و برخی    دیگر به یادگیرنده؛ دانش آموز در حضور معلم آدابی دارد، هرکس پایبند آن باشد موفق می شود؛ مهمترین آنها عبارتنداز:

 ۱.أَن لا یعصی أَوامر المعلم.

 اینکه از دستورهای معلم سرپیچی نکند.

 ۲. اَلاجتناب عن کلام فیه إساءة للأدب.

 از سخنی که در آن بی ادبی باشد دوری کند.

 ۳. أَن لایهرب من اَداء الواجبات المدرسیة.

 اینکه از انجام تکالیف مدرسه نگریزد.

٤.عدم النوم فی الصف، عندما یُدرس المُعلَمُ.

 نخوابیدن در کلاس، وقتی که معلّم درس می دهد.

۵.أَن لایتکلم مع غیره من الطلاب عندما یادرس المعلم.

 اینکه وقتی معلم درس می دهد، با دانش آموزان دیگر صحبت نکند .

 ٦. أَن لا یقطع کلامهُ، و لا یسبقهٔ بالکلام، و یصبر حتی یفرغ من الکلام.

 اینکه سخن او را قطع نکند،و در سخن، از او پیشی نگیرد، و صبر کند تا سخن او تمام شود.

٧. الجلوس أمامة بأدب، و الاستماع إلیه بدقة و عدم الالتفات إلى الوراء إلا لضرورة.

 در مقابل او با ادب نشستن، و گوش فرا دادن به اوبا دقت و برنگشتن به پشت سر مگر به ضرورت.

 لمّا سمع الطالب المُشاغب إنشاء مهران، خجل و تدم على سلوکه فی الصف.

 وقتی که دانش آموز شلوغ انشای مهران را شنید، شرمنده شد و از رفتارش در کلاس پشیمان شد.

 قال الشاعر المصری أحمد شوقی عن المُعلم:

 شاعر مصری احمد شوقی دربارهٔ معلم گفته است:

  قم للمُعلّم وفه التبجیلا                                   کاد المُعلم آن یکون رسولا

 برای معلم برخیز و احترامش را کامل به جای آور، نزدیک است که معلم پیامبرگردد.

  أعلمت أشرف أو أجل من الذی                          یبنی وَ یُنشئ أنفساً وَ عُقولا

  آیا شریف تر یا بزرگتر از کسی که، روان ها و عقل ها را می سازد و می آفریند،می شناسی

  • فاطمه ملازئی
۱۸
آذر


الدرس الأول

مِن آیاتِ الَْاخلاقِ.

از آیه های اخلاقی.

﴿بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ)


 ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ.﴾


(اى کسانى که ایمان آورده‏ اید نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى زنان [دیگر] را [ریشخند کنند ] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.اى کسانى که ایمان آورده‏ اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره‏ اى از گمانها گناه است و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏ اش را بخورد از آن کراهت دارید [پس] از خدا بترسید که خدا توبه‏ پذیر مهربان است).الحجرات:۱۲و۱۱

قد یکون بین الناس من هو أحسَن منا، فعلینا أن نبتعد عن العُجب وَ أن لا تذکر عیوب الآخرین بکلام خفی أؤ بإشارة. فقد قال أمیر المُؤمنین علی  «أکبر العیب أن تعیب ما فیک مثلة».

گاهی در میان مردم کسی است که بهتر از ماست،پس بر ما واجب است که از خودپسندی دوری کنیم و عیب های دیگران را با سخنی پنهان یا با اشاره یادآوری نکنیم.امیرمؤمنان علی علیه السلام فرموده است:«بزرگترین عیب آن است که چیزی را که در خود داری بر دیگران عیب بشماری».

تنضخنا الآیة الأولى و تقول: لا تعیبُوا الآخرین. وَ لا تُلّقبولهم بألقاب یکرهونها. بئس العمل الفسوق ؛ و من یفعل ذلک فهو من الظالمین.

 آیهٔ نخست، ما را پند می دهدو میگوید: عیب جویی دیگران نکنید. و به آنان لقب هایی که ناپسند می دارند ندهید. آلودگی به گناه بد است و هرکس چنین کند در این صورت از ستمگران است.

إذن فقد حرّم الله تعالى فی هاتین الآیتین:

بنابراین، خدای بلندمرتبه در این دو آیه حرام ساخته است:

- الاستهزاء بالآخرین، و تسمیتهم بالأسماء القبیحة.

مسخره کردن دیگران، و نامیدن آنها با اسم های زشت.

 - سوء الظن، و هو اتهام شخص لشخص آخر بدون دلیل منطقی.

 بدگمانی، و آن عبارت است از اتهام زدن کسی به کسی دیگر بدون دلیلی منطقی.

 - التجسس، وَهوَ مُحاولة قبیحة لکشف أسرار الناس لفضحهم وّ هو من کبائر الذنوب فی مکتبنا و من الأخلاق السیئه

جاسوسی، و آن عبارت است از تلاشی زشت برای آشکار ساختن رازهای مردم و برای رسوا کردن آنها که از گناهان بزرگ در آیین ما و از اخلاق بد است.

- و الغیبة، وَ هی من أهم أسباب قطع التواصل بین الناس.

 غیبت، و آن از مهمترین دلیل های قطع ارتباط میان مردم است.

سَمَّى بغض المُفسرین سورة الخجّرات التی جاءت فیها هاتان الآیتان بسورة الأخلاق.

 برخی مفسران سورهٔ خجرات را که در آن این دو آیه آمده است سورهٔ اخلاق نامیده اند.

  • فاطمه ملازئی
۱۸
آذر

اَلدَّرْسُ الرّابِعُ (درس چهارم )

اَلتَّعایُشُ السِّلْمیُّ   (همزیستی مسالمت آمیز)

لَقَد کانَتْ رِسالَةُ الْاسلامِ عَلَی مَرِّ الْعُصورِ قائِمَةً عَلَی أَساسِ الْمَنطِقِ وَ اجْتِنابِ الْاِساءَةِ؛ فَإنَّ اللّٰهَ یَقولُ:

قطعا پیام اسلام درگذر زمانها براساس منطق ودوری ازهر بدی استواربوده است. وبراستی خداوند می فرماید:

﴿وَ لا تسَتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ اِدفَع بالّتی هیَ أحسَنُ فَإذَا الّذی بَینَکَ وَبَینَهُ عَداوَةٌ کانَّهُ وَلیٌّ حَمیمٌ﴾ فُصِّلَتْ : ۳۴

نیکی و بدی یکسان نیست(بدی را)با بهترین شیوه دفع کن پس آنگاه (می بینی)کسی که بین تو واو دشمنی هست گویی یک دوست  گرم وصمیمی است. فصلت:۳۴

إنَّ الْقُرآنَ یَأمُرُالْمُسلِمینَ ألَّا یسَبُوّا مَعبوداتِ الْمُشرِکینَ وَ الْکُفّارِ

همانا قران به مسلمانان امر می کند که خدایان مشرکان وکافران را دشنام ندهند.

فَهوَ یَقولُ:ولاتَسُبّوا الّذینَ یَدعونَ مِن دونِ اللهِ فَیَسُبّوا اللهَ…﴾  الْانعام ۱۰۸

وآن (قران) می فرماید: و به (معبود) کسانى که غیر خدا را مى‌خوانند ناسزا نگویید که آنان نیز از روى جهل و دشمنى به خداوند ناسزا مى‌گویند.أنعام:۱۰۸

الْإسلام یَحتَرِمُ الْاَدیانَ الْالٰهیَّةَ؛﴿قُلْ یا أهلَ الْکِتابِ تَعالَوا إلَی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم ألاّ نَعبُدَ إلّااللهَ وَ لا نشُرکَ بِه شَیئاً(آلُ عِمران ۶۴

اسلام ادیان الهی را محترم می شمارد،(ای پیامبر) بگوای اهل کتاب (یهود ونصاری)بیائیداز کلمه ای که میان ما وشما یکسان است پیروی کنیم فقط خدا را عبادت کنیم وچیزی را برای او شریک قرار ندهیم.

یُؤَکِّدُ الْقُرآنُ عَلَی حُرّیَّةِ الْعَقیدَةِ: ﴿لا إکراهَ فِی الدّینِ…﴾الْبقرة  ۲۵۶

قران بر آزادی عقیده تاکید می کند. (هیچ اجباری در دین نیست).

لا یجَوزُ الْاصرارُ عَلَی نِقاطِ الخِلافِ وَ عَلَی الْعُدوانِ،لِانَّهُ لا ینَتَفِعُ بِهِ أحَدٌ؛وَ عَلَی کُلِّ النّاسِ أَن یَتعایَشوا مَعَ بَعضِهِم تَعایُشاً سِلْمیّاً،مَعَ احْتِفاظِ کُلٍّ مِنهُم بِعَقائِدِهِ؛لِاَنَّهُ ﴿کُل حِزبٍ بِما لَدیهِم فَرِحونَ﴾ الرّوم: ۳۲

پافشاری بر نقاط اختلاف ودشمنی را جایز نمی داند، به خاطر اینکه کسی از آن سود نمی برد، بر همه مردم واجب است که هر کدام با حفظ عقاید خود با یکدگر همزیستی مسالمت آمیز کنند. به خاطر اینکه هر حزب وگروهی به آنچه نزد خود دارند خوشحالند.

اَلْبِلاد الْاسلامیَّةُ مَجموعَةٌ مِنَ الشُّعوبِ الْکَثیرَ ةِ،تَختَلِفُ فی لُغاتِها وَ أَلْوانِها.

کشورهای اسلامی مجموعه ای از ملتهای متعدد هستند. در زبانهای خود ورنگهایشان متفاوت می باشند .

قالَ اللهُ تَعالَی:

خداوند بزرگ می فرماید:

﴿یاایُّها النّاسُ إنّا خَلَقْناکُم مِنْ ذَکَرٍ وَ أنثىَ وَ جَعَلْناکُم شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا إِنَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم﴾ اَلْحُجُرات ۱۳

ای مردم ما شما را از یک مرد وزن آفریدیم وشما را ملتها وقبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید قطعا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما ست.

فَقَد قالَ رَسولُ اللّٰه(صلی الله علیه وآله وسلّم) :

وپیامبر خدا (ص)فرموده است:

(یا أیُّها النّاسُ ،ألا إنَّ رَبَّکُم واحِدٌ وَ إنَّ أباکُم واحِدٌ؛ألا لا فضلَ لِعرَبیٍّ عَلَی عَجَمیٍّ،وَ لا لِعَجَمیٍّ عَلَی عَرَبیٍّ وَ لا لِاسوَدَ عَلَی أحمَرَ

وَ لا لأحمرَ علَی أسودَ إلّا بِالتَّقوَی )

ای مردم بدانید که خدای شما یکی است وپدرتان یکی است قطعا نه هیچ عربی بر غیر عرب برتری دارد ونه هیچ غیر عربی بر عرب نه هیچ سیاهی بر سرخ ونه هیچ سرخی بر سیاه مگر با تقوی وپرهیز گاری.

یَأْمُرُنا الْقُرآنُ بِالْوَحدَةِ. ﴿وَ اعْتَصِموا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا …﴾آل عِمران۱۰۳

قران ما را به وحدت ویکپارچگی دعوت می کند . وهمگی به ریسمان خدا چنگ بزنید وپراکنده نشوید.

یَتَجَلَّی اتِّحادُ الْاُمَّةِ الْاسلامیَّةِ فی صُوَرٍ کَثیرَةٍ،مِنهَا اجْتِماعُ الْمُسلِمینَ فی مَکانٍ واحِدٍ فی الْحَجِّ.

یکپارچگی امت اسلامی در شکلهای زیادی جلوه گر می شود،از جمله جمع شدن مسلمانان در یک محل در حج .

اَلْمُسلِمونَ خُمْسُ سُکّانِ الْعالَمِ،یَعیشونَ فی مِساحَةٍ واسِعَةٍ مِنَ الْاَرضِ مِنَ الصّینِ إلَی الْمُحیطِ الْاَطلَسیِّ.

یک پنجم ساکنان جهان مسلمانان هستند در پهنای گسترده ای از زمین از چین تا اقیانوس اطلس  زندگی می کنند.

قالَ الْامامُ الْخُمَینیُّ رَحِمَهُ اللّٰهُ: …إذا قالَ أَحَدٌ کَلاماً یفُرقِّ الْمُسلِمینَ، فَاعْلَموا أَنَّهُ جاهِلٌ أَوْ عالِمٌ یُحاوِلُ بَثَّ الْخِلافِ بَینَ صُفوفِ الْمُسلِمینَ.

امام خمینی که خدا رحمتش کند... فرمود:هر گاه کسی سخنی بگوید که مسلمانان را پراکنده سازد،پس بدانید که وی نادان است یا دانایی است که برای گسترش اختلاف دربین صفوف مسلمانان تلاش می کند.

وَ قالَ قائِدُنا آیَةُ اللّٰهِ الْخامنئیّ:

ورهبرمان آیت الله خامنه ای فرمودند:

مَن رَأَی مِنکُم أَحَداً یَدعو إلَی التَّفرِقَةِ، فَهُوَ عَمیلُ الْعَدوِّ.

هر کس از شما شخصی را ببیند که به تفرقه دعوت می کند پس وی مزدور دشمن است.

  • فاطمه ملازئی
۱۸
آذر

اَلدَّرْسُ الثّالِثُ (درس سوم )

 مَطَرُالسَّمَکِ  ( باران ماهی)

اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ...
خداوند کسى است که بادها را مى‌فرستد و ابرى برمى‌انگیزد و آن را در آسمان می گستراند...

هَل تُصَدِّقُ أنَ ترَی فی یَومٍ مِنَ الْایّامِ أَسماکاً تَتَساقَطُ مِنَ السَّماءِ؟!

آیاباورمی کنی که روزی ازروزها ماهی ها را ببینی که ازآسمان می افتند؟

 إنَّ نزُولَ الْمَطَرِوَ الثَّلْجِ مِنَ السَّماءِ شَیءٌ طبَیعیٌّ؛

قطعا بارش باران وبرف از آسمان یک چیز طبیعی است؛

 وَلکِٰنْ أ یُمْکِنُ أنَ نرَی مَطرَ السَّمَکِ؟! هَل تظَنُّ أنَ یکَونَ ذٰلِکَ الْمَطَرُ حَقیقَةً وَ لَیسَ فِلْماً خَیالیّاً؟!

واما آیا امکان داردکه باران ماهی را ببینیم؟ آیا گمان می کنی که آن باران حقیقی باشد وفیلمی خیالی نیست.

حَسَناً فَانْظُرْ إِلَی هٰذِهِ الصُّوَرِ حَتَّی تُصَدِّقَ.

خوب پس به این تصاویر نگاه کن تا باور کنی.

اُنظُرْ بِدِقَّةٍ؛ أنتَ تُشاهِدُ سُقوطَ الْاسَماکِ مِنَ السَّماءِ؛ کَأنَّ السَّماءَ تُمْطِرُ أَسماکاً. یُسَمّی النّاسُ هٰذِهِ الظّاهِرَةَ الطَّبیعیَّةَ (مَطَرَ السَّمَکِ)

به دقت نگاه کن؛ توافتادن ماهی ها را از آسمان می بینی ، گویا که آسمان ماهی ها می بارد. مردم این پدیده طبیعی را باران ماهی می نامند .

حَیَّرَتْ هٰذِهِ الظّاهِرَةُ النّاسَ سَنَواتٍ طَویلَةً فَما وَجَدوا لَها جَواباً. یَحْدُثُ (مَطَرُ السَّمَکِ) سَنَویّاً فی جُمهوریَّةِ الْهُندوراس فی أَمِریکَا الْوُسطَی.

این پدیده مردم را سالهای طولانی شگفت زده کرده وبرای آن جوابی نیافتند. باران ماهی سالانه در جمهوری هندوراس در ا

آمریکای مرکزی اتفاق می افتد.

تَحدُثُ هذِهِ الظّاهِرَةُ مَرَّتَینِ فی السَّنَةِ أَحیاناً. فَیلُاحِظُ النّاسُ غَیمَةً سَوداءَ عَظیمَةً وَ رَعداً وَ بَرقاً وَ ریاحاً قَویَّةً وَ مَطَراً شَدیداً لِمُدَّةِ ساعَتَینِ أَو أَکثَر.

این پدیده گاهی دوبار در سال اتفاق می افتد. ومردم تکه ابر سیاه بزرگی ورعد وبرق وبادهایی قوی وبارانی شدید را به مدت دوساعت یا بیشتر ملاحظه می کنند.

ثُمَّ تصُبِحُ الْارَضُ مَفروشَةً بِالْاسَماکِ، فَیَأخُذُهَا النّاسُ لِطَبخِها وَ تَناوُلِها. حاوَلَ الْعُلَماءُ مَعرِفَةَ سِرِّ تِلْکَ الظّاهِرَةِ الْعَجیبَةِ؛

سپس زمین با ماهیها پوشیده می شود، ومردم آنها را برای پختن وخوردنش می برند. دانشمندان برای شناخت راز آن پدیده ی عجیب تلاش کردند؛

 فَأَرْسَلوا فَریقاً لِزیارَةِ الْمَکانِ وَالتَّعَرُّفِ عَلَی الْاسَماکِ الَّتی تَتَساقَطُ عَلَی الْاَرضِ بَعدَ هٰذِهِ الْامطارِ الشَّدیدةِ،

وگروهی را برای دیدن محل وشناختن ماهی هایی که بعد از این بارانهای شدید بر زمین می افتند فرستادند.

 فَوَجَدوا أَنَّ جَمیعَ الْاسَماکِ الْمُنتَشِرَةِ عَلَی الْاَرضِ بِحَجمٍ واحِدٍ وَ نَوعٍ واحِدٍ، وَلٰکِنَّ الْغَریبَ فی الْاَمرِ أَنَّ الْاسَماکَ لَیسَتْ مُتَعَلِّقَةً بِالْمیاهِ الْمُجاوِرَةِ

و آنها دریافتند که همه ماهی ها ی پراکنده شده در زمین به یک نوع واندازه هستند، واما شگفتی کار آن است که ماهی ها متعلق به آبهای مجاور نیستند

 بَلْ بِمیاهِ الْمُحیطِ الْاَطْلَسیِّ الَّذی یَبْعُدُ مَسافَةَ مِائَتَی کیلومترٍ عَنْ مَحَلِّ سُقوطِ الْاسَماکِ.

بلکه متعلق به آبهای اقیانوس اطلس هستند که به فاصله ی دور دویست کیلومتراز محل سقوط ماهی هاهستند.

ما هوَ سَبَبُ تَشکیلِ هٰذِهِ الظّاهِرَةِ؟

علت شکل گیری این پدیده چیست؟

یحْدُثُ إعْصارٌ شدیدٌ فَیَسحَبُ الْاسَماکَ إلَی السَّماءِ بِقوَّةٍ وَ یَأخُذُها إِلَی مَکانٍ بَعیدٍ وَ عِندَما یَفقِدُ سُرعَتَهُ تَتَساقَطُ عَلَی الْاَرضِ.

گردباد شدیدی اتفاق می افتد  ماهی ها را با قدرت  به آسمان می کِشد وآنها را به محلی دور می کشانند ووقتی سرعتش را از دست می دهد ماهیها بر روی زمین می افتند.

یحَتفَلُ النّاسُ فی الْهُندوراس بِهٰذَا الْیَومِ سَنَویّاً وَ یُسَمّونَهُ ( مِهرَجانَ مَطَرِ السَّمَکِ )

مردم هندوراس سالانه این روز را جشن می گیرند وآن را «  جشنواره ی باران ماهی می نامند».

  • فاطمه ملازئی
۱۴
آبان

«إنَّکُم مَسؤولونَ »أَمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلی علیه السلام         

            قطعاً شما مسئول هستید.

 

- کانَتْ سُمَیَّةُ بِانتِظارِ والِدَتِها لِلرُّجوعِ إِلَی الْبَیتِ بَعْدَ انْتِهاءِ الدَّوامِ الْمَدرَسیِّ

 

 سمیّه پس از پایان ساعت کارمدرسه برای بازگشت به خانه منتظر مادرش بود.

 

- وَ کانت حجُرُاتُ الْمَدرَسَةِ مُغْلَقَةً، وَ ما بَقِیَ فِی الْمَدرَسَةِ إِ لّا جَمعٌ قَلیلٌ مِن زَمیلاتِها؛

 

و اتاق های (کلاس های) مدرسه بسته بود، و کسی جز تعداد کمی از همکلاسیهایش در مدرسه نبود؛

 

- وَ کانَتْ مُدیرَةُ الْمَدرَسَةِ وَ بَعضُ الْمُدَرِّساتِ یَنتَظِرْنَ أنَ تفَرغُ الْمَدرَسَةُ مِنَ الطّالِباتِ.

 

 و مدیر مدرسه و برخی از معلّمها منتظر بودند که مدرسه از دانش آموزان خالی شود.

 

- عِندَئِذٍ سَمِعَتْ سُمَیةَّ صَوتَ مُکَیِّفِ الْهَواءِ مِنْ إحْدَی الْحُجُراتِ، وَ شاهَدَتِ الْمَصابیحَ مِنَ النَّوافِذِ،

 

 در این هنگام سمیّه صدای کولر را از یکی از اتاقها شنید، و چراغها را از پنجره ها دید.

 

- فَظَنَّتْ أَنَّ طالِباتِ صَفٍّ آخَرَ فی حِصَّةِ تَقویَةٍ، أَوْ یُمارِسْنَ نَشاطاً حُرّاً؛ وَ عِندَما نَظَرَتْ بِدِقَّةٍ، وَجَدَتِ الْحُجْرَةَ فارِغَةً.

 

پس گمان کرد که دانش آموزان کلاس دیگر درکلاس درس تقویتی هستند، یا مشغول فعّالیّت آزاد هستند؛ وهنگامی که با دقّت نگاه کرد، اتاق را خالی یافت.

 

- حاوَلَتْ فَتْحَ الْبابِ، فَوَجَدَتْهُ مُغْلَقاً، فَذَهَبَتْ إلَی مُدیرَةِ الْمَدرَسَةِ، وَ أَخْبَرتْها بِما شاهَدَتْ، فَشَکَرَ تهَا الْمُدیرَةُ، وَ طَلَبَتْ مِن سُمَیَّةَ إِطفاءَ الْمَصابیحِ وَ الْمُکَیِّفِ.

 

سعی کرد در را باز کند، و آن را بسته یافت ،پس به سوی مدیر رفت و او را از آنچه که دیده بود باخبر نمود، مدیر از او تشکر کرد و از سمیّه خواست چراغها و کولر را خاموش نماید.

 

- عِندَئِذٍ شاهَدَتِ الْمُدیرَةُ طالِبَةً بِاسْمِ فاطِمَة؛ کانَتْ فاطِمَةُ تَذهَبُ لِإِغلاقِ حَنَفیَّةِ الْماءِ الَّتی کانَتْ مَفتوحَةً قلیلاً.

 

در این هنگام مدیر دانش آموزی به نام فاطمه را دید؛ فاطمه برای بستن شیرآبی که کمی باز بود می رفت.

 

- وَ فی صَباحِ الْیَومِ التّالی، شَکَرَتْ مُدیرَةُ الْمَدرَسَةِ فِی ا لِاصْطِفافِ الصَّباحیِّ سُمَیَّةَ وَ فاطِمَةَ لِاهْتِمامِهِما بِالْمَرافِقِ الْعامَّةِ.

 

و در صبح روز بعد، مدیر مدرسه در صف صبحگاه از سمیّه و فاطمه به خاطر توجّه آنها به تأسیسات عمومی سپاسگزاری کرد.

 

- و فی حِصَّةِ الْعُلومِ ا لِاجْتِماعیَّةِ، قامَتْ رُقَیَّةُ وَ سَأَ لَتِ الْمُدَرِّسَةَ:


و در زنگ علوم اجتماعی سمیه برخاست واز معلّم پرسید:

 

- «ماالمَقصودُ بِالْمَرافِقِ الْعامَّةِ الَّتی تَکَلَّمَتِ الْمُدیرَةُ عَنها هذَا الصَّباحَ؟»

 

 منظور از تأسیسات عمومی ای که خانم مدیر امروز صبح درباره اش صحبت کرد چیست؟

 

- فَأَجابَتْ: «اَلْمَرافِقُ الْعامَّةُ هیَ الْاَماکِنُ الَّتی تَمتَلِکُها الدَّولَةُ، وَ یَنتَفِعُ بِهَا النّاسُ جَمیعاً. إِذا فَهِمْتِ مَعناها، فَاذْکُری لَنا أَمثِلَةً لِلْمَرافِقِ الْعامَّةِ.»

پس او جواب داد: تأسیسات عمومی جاهایی است که دولت مالک آن است، و همۀ مردم از آن سود میبرند. وقتی معنایش را فهمیدی برایمان برای تأسیسات عمومی مثالهایی ذکر کن.

 

- أجَابتَ رُقیَةَّ : «المدارِسُ وَ الهَواتفِ العْامَّةُ وَ المستشَفَیاتُ وَ المستوَصَفاتُ وَ المتاحِفُ وَ المکتبَاتُ وَ دَوراتُ المْیاهِ وَ الحدائقِ العامَّةُ وَ الْاشَجارُ علَیَ الرَّصیفِ و أعَمِدَةُ الکْهرَباءِ...»

رقیّه پاسخ داد: مدرسه ها، تلفنهای عمومی، بیمارستانها، موزه ها، کتابخانه ها، سرویسهای بهداشتی و باغ های عمومی ودرختان کنار پیاده رو وتیرهای برق...

 

- أَجابَتِ الْمُدَرِّسَةُ: «أحسَنْتِ، وَ الحِفاظُ عَلَی هذِهِ الْمَرافِقِ واجِبٌ عَلَی کُلِّ مُواطِنٍ. »

 

معلم جواب داد: آفرین بر تو و نگهداری از این تأسیسات بر هرشهروندی واجب است.

 

- سَأَ لَتِ الطّالِباتُ بِتَعَجُّبٍ:« لِمَ وَ کَیفَ؟ ! ذٰلِکَ واجِبُ الدَّولَةِ .»

 

دانش آموزان با تعجب پرسیدند: چرا و چگونه؟! آن وظیفۀ دولت است.

 

- قالَتِ الْمُدَرِّسَةُ:« بَلْ هیَ مَسؤولیَّةٌ مُشتَرکَةٌ، فَسُمَیَّةُ الَّتی قامَتْ بِإِطفاءِ الْمُکَیِّفِ وَ الْمَصابیحِ فی حُجْرَةِ الْمَدرَسَةِ؛

 

معلم گفت: البتّه که مسئولیّتی مشترک است، سمیّه که به خاموش کردن کولر و چراغها در اتاق(کلاس)مدرسه اقدام کرد؛

 

- وَ فاطِمَةُ الَّتی أَغْلَقَتْ حَنَفیَّةَ الْماءِ وَ الطّالِبَةُ الَّتی تَدخُلُ مَکتَبَةَ الْمَدرَسَةِ فَتُحافِظُ عَلیَ الْهُدوءِ فیها وَ عَلَی نَظافَةِ الْکُتُبِ وَ تَرتیبِها،

 

و فاطمه که شیرآب را بست و دانش آموزی که وارد کتابخانه مدرسه میشود وآرامش آن و پاکیزگی کتابها و ترتیب آنها را حفظ می کند؛

 

- وَ تِلْکَ الَّتی تَنصَحُ مَنْ یَرمی النُّفایاتِ فی غَیرِ مَکانِها بِکَلامٍ طَیِّبٍ؛ هٰؤلاءِ یَعمَلْنَ بِواجِباتِهِنَّ کَمُواطِناتٍ یَشْعُرْنَ بِالْمَسؤولیَّةِ.»

 

و این (دانش آموزی که) کسی را که زباله را درغیرجای مناسب می اندازد نصیحت می کند؛ اینها مانند شهروندانی که احساس مسئولیّت میکنند به وظیفۀ شان عمل میکنند.

 

- قامَتْ سُمَیَّةُ وَ قالَتْ:«أَلَیسَ مِنَ الْمُناسِبِ کِتابَةُ لَوحَةٍ جِداریَّةٍ مَکتوبٍ عَلَیها هذَا الْحَدیثُ الشَّریفُ عَن أَمیرِ الْمُؤمِنینَ عَلی علیه السلام:إنَّکُم مَسؤولونَ حَتَّی عَنِ الْبِقاعِ وَ الْبَهائِمِ .

سمیّه برخاست و گفت: «آیا مناسب نیست که یک تابلوی دیواری نوشته شود که روی آن این حدیث شریف از حضرت علی(ع) نوشته باشد: قطعاً شما مسئول هستید حتّی در مورد زمین ها وچارپایان.

 

- قَبِلَتِ الْمُدَرِّسَةُ وَ قالَتْ:« هذَا الاقِتراحُ حسَنٌ، وَ سَنَتَعاوَنُ جَمیعاً عَلَی الْعَمَلِ بِهذَا الْحَدیثِ.»

 

معلم پذیرفت و گفت: «این پیشنهاد خوبی است و همگی برای عمل به این حدیث شریف همیاری میکنیم.»

  • فاطمه ملازئی
۲۸
مهر
 
ابتدا ترجمه لفظی درس:
 
ذاک هو الله

آن همان خداست

 

أنظر لتلک الشجرة                             ذات الغصون النضرة
نگاه کن به آن درخت                      که دارای شاخه های شاداب است
کیف نمت من حبة                       و کیف صارت شجرة
که چگونه رشد کرده از یک دانه         و چگونه تبدیل شده به یک درخت
فابحث و قل من ذا الذی                         یخرج منها الثمرة
پس تحقیق کن و بگو چه کسی است      که خارج می کند از آن میوه
وانظر إلی الشمس التی                                 جذوتها مستعرة
و نگاه کن به خورشیدی که                       پاره آتشش فروزان است
فیها ضیاء و بها                                 حرارة منتشرة     
در آن روشنایی است                          و با آن حرارتی پراکنده است   
من ذا الذی أوجدها                                      فی الجو مثل الشررة
چه کسی است که پدید آورده آن را        در هوا مانند پاره آتش
ذاک هو الله الذی                                 أنعمه منهمرة
آن همان خدایی است که                             نعمت هایش ریزان است
ذو حکمة بالغة                                 و قىرة مقتدرة
صاحب دانش فراوان                            و نیرویی با اقتدار است
أنظر إلی اللیل فمن                           أوجد فیه قمره
نگاه کن به شب پس چه کسی           پدید آورده در آن ماهش را
و زانه بأنجم                                     کالدرر المنتشرة
و زینت داد آن را با ستارگانی         که مانند مرواریدهای پراکنده هستند
وانظر إلی الغیم فمن                            أنزل منه مطره
و نگاه کن به سوی ابر پس چه کسی     فرود آورد از آن بارانش را     
فصیر الأرض به                            بعد اغبرار خضره  
پس گردانید زمین را به وسیله آن                بعد از غبارآلودگی،سرسبز
وانظر إلی المرء و قل                    من شق فیه بصره
و نگاه کن به انسان و بگو                  چه کسی باز کرد در او چشمش را
من ذا الذی جهزه                          بقوة مفتکرة
چه کسی است که مجهز کرده است او را      با نیرویی اندیشمند         
ذاک هو الله الذی                       أنعمه منهمرة  
آن همان خدایی است که             نعمت هایش ریزان است
 
ترجمه مفهومی درس:

آن همان خداست

به آن درخت که دارای شاخه های تر و تازه است نگاه کن
که چگونه از یک دانه رشد کرده و چگونه درخت شده
پس تحقیق کن و بگو کیست آن کسی که از آن میوه خارج می کند
و به خورشید که پاره آتشش فروزان است نگاه کن
کیست آن کسی که آن را در فضا مانند پاره آتش پدید آورد
در آن روشنایی است و با آن حرارتی پراکنده است
و کیست که آن را در هوا مانند پاره آتش پدید آورد
آن همان خدایی است که نعمت هایش سرازیر است
صاحب دانش فراوان و نیرویی با اقتدار است
به شب نگاه کن پس چه کسی ماه را در آن پدید آورد
و آن را با ستارگانی همچون مرواریدهای پراکنده شده زینت داد
و به آن ابر نگاه کن پس چه کسی از آن باران نازل کرده است
پس زمین را با آن (باران) بعد از غبار آلودگی سبز گردانید
و به انسان نگاه کن و بگو چه کسی چشم را در او شکافت.
و کیست که او را با نیرویی اندیشمند مجهز کرده است
آن همان خدایی است که نعمت هایش سرازیر است.

 

فایل صوتی شعر درس:

 

 

  • فاطمه ملازئی
۲۲
مهر
گفت استاد مبر درس از یاد


یاد باد آنچه به من گفت استاد



یاد باد آن که مرا یاد آموخت


آدمی نان خورد از دولت یـــاد



هیچ یادم نرود این معنــــی


که مرا مادر من نـــــادان زاد



پدرم نیز چو استــــــادم دید


گشت از تربیــــــــــت من آزاد



پس مرا منت از استـــاد بود


که به تعلیـــــــم من استاد استاد



هر چه می دانست آموخت مرا


غــــیر یک اصل که ناگفته نهاد



قدر استـــــــــاد نکو دانستن


حیف استـــاد به من یاد نداد



گر بمردست ،روانــــش پر نور


ور بود زنده ، خدایش یار باد !


شعر از آقای - ایرج میرزا
  • فاطمه ملازئی
۲۰
مهر



آ:آمادگی برای تدریس

ا:ایجاد ارتباط مناسب با دانش آموزان

ب:بودجه بندی زمان اموزش

پ:پویائی و تحرک در کلاس و پاداش دادن به موقع

ت:تدریس کارآمد و یادگیری محور

ث:ثبات روحی - روانی و پرهیز از دوگانگی شخصیت

ج:جهت دادن به آموزش و فرآیند یادگیری دانش آموزان

چ:چالش پذیر نمودن دانش آموزان در جریان آموزش

ح:حمایت از طرح های مدیریتی مدرسه

خ:خوش خلق بودن همیشگی

د:درایت و دقت نظر در کار

ذ:ذهنیت مثبت نسبت به تمامی دانش اموزان

ر:رهبری و هدایت برنامه های خود

ز:زمینه سازی رشد و شکوفائی استعدادهای دانش آموزان

ژ:ژرف اندیشی و در اختیار داشتن استراتژی راهبردی

س:سازماندهی افراد و برنامه ها

ش:شناسایی نقاط قوت و ضعف

ص:صبور بودن در برابر رفتار دانش آموزان و مشکلات

ض:ضابطه مداری در حین رابطه مداری

ط:طراحی الگوی مناسب آموزشی و مدیریت کلاس درس

ظ:ظریف بینی در حین وسعت دید

ع:عشق ورزیدن به کار و دانش آموزان

غ:غنیمت شمردن فرصت ها در مدرسه

ف:فرآیند محوری در کارها و فکر کردن قبل از عمل

ق:قدرت انتقال مفاهیم آموزشی و قبول اشتباهات

ک:کاهش استرس دانش آموزان و کنترل کیفی برنامه ها

گ:گزینش بهترین طرح های آموزشی و اجرای آن

ل:لبخند به لب داشتن در هنگام برخورد با دانش آموزان

م:مهندسی دوباره خود و برنامه ها

ن:نظارت و کنترل دانش آموزان

و:وارستگی و وقت شناسی

ه:هوشیاری در کارها و هماهنگ سازی منابع

ی:یاری رساندن به دانش آموزان در هر شرایط

  • فاطمه ملازئی