درس اول
دین و دینداری
«با یکتا پرستی به دین روی آور و هرگز از مشرکان نباش». یونس:105
دین داری در انسان ذاتی است.و تاریخ به ما می گوید:
هیچ ملتی از ملت های زمین نیست مگر دین و راه روشی برای عبادت او وجود داشته باشد.
پس آثار قدیمی ای(باستانی)که انسان آنها را کشف کرده است،و تمدن هایی که شناخته است آنهارا از بین کتیبه ها و کنده کاری ها و نقاشی ها ومجسمه ها، تاکید می کند بر توجه انسان به دین و راهنمایی می کند بر اینکه آن (وجود دین)در وجودش(وجود انسان) ذاتی است؛و اما عبادت ها و آیین هایش و مراسمش خرافی است؛مانند تعدد خدایان و پیشکش کردن قربانی ها برای آنها برای بدست آوردن رضایتشان و دوری از بدی هایشان.و افزایش یافت این خرافات در ادیان مردم بر اثر گذشت زمان. و اما خداوند بزرگ و بلند مرتبه مردم را در این حالت رها نکرد؛پس در کتاب کریم خویش فرموده است:
«آیا انسان گمان می کند پوچ و بیهوده رها می شود».
بنابراین فرستاد نزد آنها پیامبران را تا راه راست و دین حق را آشکارکنند.
و سخن گفته است با ما قرآن کریم درباره روش و کردار پیامبران علیهم السلام و کشمکش هایشان با اقوام کافر.
و باید به عنوان نمونه یاد کنیم از ابراهیم خلیلی که تلاش کرد قوم خود را ازبت پرستی نجات دهد،
پس در یکی از عیدها هنگامی که قومش از شهرشان خارج شدند،ابراهیم تنمها ماند،پس تبر را برداشتدو شکست همه بت ها را در معبد بجز بت بزرگ را،سپس آویخت تبر را بر دوش آن و معبد را ترک کرد.
و هنگامی که مردم برگشتند،بت های خویش را شکسته دیدند،و گمان کردند که انجام دهنده کار اوست(ابراهیم)،پس او را برای محاکمه احضار کردندو از او پرسیدند:
«آیا تو این کار را با خدایان ما انجام داده ای».
پس به آنها جواب داد:برای چه از من می پرسید؟!از بت بزرگ سوال کنید.
مردم شروع کردند به پچ پچ:«قطعا بت بزرگ سخن نمی گوید،ابراهیم فقط قصد مسخره کردن بت هایمان را دارد».
واینجا «گفتند که بسوزانید او را و یاری کنید خدایا نتان را».
پس انداختند او را در آتش،پس نجات داد خداوند او را(ابراهیم) از آنها.