«إنَّکُم
مَسؤولونَ »أَمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلی علیه السلام
قطعاً شما مسئول هستید.
- کانَتْ سُمَیَّةُ بِانتِظارِ والِدَتِها لِلرُّجوعِ إِلَی الْبَیتِ بَعْدَ انْتِهاءِ الدَّوامِ الْمَدرَسیِّ
سمیّه پس از پایان ساعت کارمدرسه برای بازگشت به خانه منتظر مادرش بود.
- وَ کانت حجُرُاتُ الْمَدرَسَةِ مُغْلَقَةً، وَ ما بَقِیَ فِی الْمَدرَسَةِ إِ لّا جَمعٌ قَلیلٌ مِن زَمیلاتِها؛
و اتاق های (کلاس های) مدرسه بسته بود، و کسی جز تعداد کمی از همکلاسیهایش در مدرسه نبود؛
- وَ کانَتْ مُدیرَةُ الْمَدرَسَةِ وَ بَعضُ الْمُدَرِّساتِ یَنتَظِرْنَ أنَ تفَرغُ الْمَدرَسَةُ مِنَ الطّالِباتِ.
و مدیر مدرسه و برخی از معلّمها منتظر بودند که مدرسه از دانش آموزان خالی شود.
- عِندَئِذٍ سَمِعَتْ سُمَیةَّ صَوتَ مُکَیِّفِ الْهَواءِ مِنْ إحْدَی الْحُجُراتِ، وَ شاهَدَتِ الْمَصابیحَ مِنَ النَّوافِذِ،
در این هنگام سمیّه صدای کولر را از یکی از اتاقها شنید، و چراغها را از پنجره ها دید.
- فَظَنَّتْ أَنَّ طالِباتِ صَفٍّ آخَرَ فی حِصَّةِ تَقویَةٍ، أَوْ یُمارِسْنَ نَشاطاً حُرّاً؛ وَ عِندَما نَظَرَتْ بِدِقَّةٍ، وَجَدَتِ الْحُجْرَةَ فارِغَةً.
پس گمان کرد که دانش آموزان کلاس دیگر درکلاس درس تقویتی هستند، یا مشغول فعّالیّت آزاد هستند؛ وهنگامی که با دقّت نگاه کرد، اتاق را خالی یافت.
- حاوَلَتْ فَتْحَ الْبابِ، فَوَجَدَتْهُ مُغْلَقاً، فَذَهَبَتْ إلَی مُدیرَةِ الْمَدرَسَةِ، وَ أَخْبَرتْها بِما شاهَدَتْ، فَشَکَرَ تهَا الْمُدیرَةُ، وَ طَلَبَتْ مِن سُمَیَّةَ إِطفاءَ الْمَصابیحِ وَ الْمُکَیِّفِ.
سعی کرد در را باز کند، و آن را بسته یافت ،پس به سوی مدیر رفت و او را از آنچه که دیده بود باخبر نمود، مدیر از او تشکر کرد و از سمیّه خواست چراغها و کولر را خاموش نماید.
- عِندَئِذٍ شاهَدَتِ الْمُدیرَةُ طالِبَةً بِاسْمِ فاطِمَة؛ کانَتْ فاطِمَةُ تَذهَبُ لِإِغلاقِ حَنَفیَّةِ الْماءِ الَّتی کانَتْ مَفتوحَةً قلیلاً.
در این هنگام مدیر دانش آموزی به نام فاطمه را دید؛ فاطمه برای بستن شیرآبی که کمی باز بود می رفت.
- وَ فی صَباحِ الْیَومِ التّالی، شَکَرَتْ مُدیرَةُ الْمَدرَسَةِ فِی ا لِاصْطِفافِ الصَّباحیِّ سُمَیَّةَ وَ فاطِمَةَ لِاهْتِمامِهِما بِالْمَرافِقِ الْعامَّةِ.
و در صبح روز بعد، مدیر مدرسه در صف صبحگاه از سمیّه و فاطمه به خاطر توجّه آنها به تأسیسات عمومی سپاسگزاری کرد.
- و فی حِصَّةِ الْعُلومِ ا لِاجْتِماعیَّةِ، قامَتْ رُقَیَّةُ وَ سَأَ لَتِ الْمُدَرِّسَةَ:
و در زنگ علوم اجتماعی سمیه برخاست واز معلّم پرسید:
- «ماالمَقصودُ بِالْمَرافِقِ الْعامَّةِ الَّتی تَکَلَّمَتِ الْمُدیرَةُ عَنها هذَا الصَّباحَ؟»
منظور از تأسیسات عمومی ای که خانم مدیر امروز صبح درباره اش صحبت کرد چیست؟
- فَأَجابَتْ: «اَلْمَرافِقُ الْعامَّةُ هیَ الْاَماکِنُ الَّتی تَمتَلِکُها الدَّولَةُ، وَ یَنتَفِعُ بِهَا النّاسُ جَمیعاً. إِذا فَهِمْتِ مَعناها، فَاذْکُری لَنا أَمثِلَةً لِلْمَرافِقِ الْعامَّةِ.»
پس او جواب داد: تأسیسات عمومی جاهایی است که دولت مالک آن است، و همۀ مردم از آن سود میبرند. وقتی معنایش را فهمیدی برایمان برای تأسیسات عمومی مثالهایی ذکر کن.
- أجَابتَ رُقیَةَّ : «المدارِسُ وَ الهَواتفِ العْامَّةُ وَ المستشَفَیاتُ
وَ المستوَصَفاتُ وَ المتاحِفُ وَ المکتبَاتُ وَ دَوراتُ المْیاهِ وَ الحدائقِ
العامَّةُ وَ الْاشَجارُ علَیَ الرَّصیفِ و أعَمِدَةُ الکْهرَباءِ...»
رقیّه پاسخ داد: مدرسه ها، تلفنهای عمومی، بیمارستانها، موزه ها، کتابخانه ها، سرویسهای بهداشتی و باغ های عمومی ودرختان کنار پیاده رو وتیرهای برق...
- أَجابَتِ الْمُدَرِّسَةُ: «أحسَنْتِ، وَ الحِفاظُ عَلَی هذِهِ الْمَرافِقِ واجِبٌ عَلَی کُلِّ مُواطِنٍ. »
معلم جواب داد: آفرین بر تو و نگهداری از این تأسیسات بر هرشهروندی واجب است.
- سَأَ لَتِ الطّالِباتُ بِتَعَجُّبٍ:« لِمَ وَ کَیفَ؟ ! ذٰلِکَ واجِبُ الدَّولَةِ .»
دانش آموزان با تعجب پرسیدند: چرا و چگونه؟! آن وظیفۀ دولت است.
- قالَتِ الْمُدَرِّسَةُ:« بَلْ هیَ مَسؤولیَّةٌ مُشتَرکَةٌ، فَسُمَیَّةُ الَّتی قامَتْ بِإِطفاءِ الْمُکَیِّفِ وَ الْمَصابیحِ فی حُجْرَةِ الْمَدرَسَةِ؛
معلم گفت: البتّه که مسئولیّتی مشترک است، سمیّه که به خاموش کردن کولر و چراغها در اتاق(کلاس)مدرسه اقدام کرد؛
- وَ فاطِمَةُ الَّتی أَغْلَقَتْ حَنَفیَّةَ الْماءِ وَ الطّالِبَةُ الَّتی تَدخُلُ مَکتَبَةَ الْمَدرَسَةِ فَتُحافِظُ عَلیَ الْهُدوءِ فیها وَ عَلَی نَظافَةِ الْکُتُبِ وَ تَرتیبِها،
و فاطمه که شیرآب را بست و دانش آموزی که وارد کتابخانه مدرسه میشود وآرامش آن و پاکیزگی کتابها و ترتیب آنها را حفظ می کند؛
- وَ تِلْکَ الَّتی تَنصَحُ مَنْ یَرمی النُّفایاتِ فی غَیرِ مَکانِها بِکَلامٍ طَیِّبٍ؛ هٰؤلاءِ یَعمَلْنَ بِواجِباتِهِنَّ کَمُواطِناتٍ یَشْعُرْنَ بِالْمَسؤولیَّةِ.»
و این (دانش آموزی که) کسی را که زباله را درغیرجای مناسب می اندازد نصیحت می کند؛ اینها مانند شهروندانی که احساس مسئولیّت میکنند به وظیفۀ شان عمل میکنند.
- قامَتْ سُمَیَّةُ وَ قالَتْ:«أَلَیسَ مِنَ الْمُناسِبِ کِتابَةُ لَوحَةٍ جِداریَّةٍ مَکتوبٍ عَلَیها هذَا الْحَدیثُ الشَّریفُ عَن أَمیرِ الْمُؤمِنینَ عَلی علیه السلام:إنَّکُم مَسؤولونَ حَتَّی عَنِ الْبِقاعِ وَ الْبَهائِمِ .
سمیّه برخاست و گفت: «آیا مناسب نیست که یک تابلوی دیواری نوشته شود که روی آن این حدیث شریف از حضرت علی(ع) نوشته باشد: قطعاً شما مسئول هستید حتّی در مورد زمین ها وچارپایان.
- قَبِلَتِ الْمُدَرِّسَةُ وَ قالَتْ:« هذَا الاقِتراحُ حسَنٌ، وَ سَنَتَعاوَنُ جَمیعاً عَلَی الْعَمَلِ بِهذَا الْحَدیثِ.»
معلم پذیرفت و گفت: «این پیشنهاد خوبی است و همگی برای عمل به این حدیث شریف همیاری میکنیم.»